پارساپارسا، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

وروجکـــــــــــــــــــــــــای من

پوریا مریض شده

چند روزیه که اصلا وقت سر خاروندنم نداشتم چه برسه به اینکه بیام وبگردی و آپ بشم..... از 12 اسفنده که پوریا به شدت اسهال گرفته و به دنبال اون پشتشم حسابی سوخته. تو این مدت پوستم کنده شده.دکتر و دارو هم تقریبا بی فایده بوده چون هنوز بهبود پیدا نکرده. خودم دیگه دچار نوراستنی (خستگی روانی) شدم. به شدت به چند ساعت استراحت نیاز دارم. الانم که دارم پست میذارم پوریا برای چند دقیقه خوابیده.دیگه فکر کنم کم کم بیدار بشه.آخه بیشتر از یه ربع نمیخوابه. فقط خواستم بگم به یادتون هستم. دعا کنید بچم زودتر خوب بشه. فعلا بای.   ...
20 اسفند 1391

دوتا خاطره واسه پوریا

دیروز می خواستم نماز بخونم، پوریا نق می زد و ساکت نبود. معمولا وقتی میخوام نماز بخونم یا باباش هست و مواظبشه یا خوابه. اما دیروز تازه بیدار شده بود. منم آوردمش کنار جانمازم خوابوندمش. اونم ساکت و با بهت بهم نگاه می کرد. نمازم که تموم شد شروع کردم باهاش حرف زدن و شعرخوندن؛ که یه دفعه بغضش ترکید و زد زیر گریه!!! طفلک منو نشناخته بود و غریبی کرده بود. چادر نمازمو که درآوردم با همون چشای اشکی یه نگاهی بهم کرد و خندید! حالا نمیدونم با چادر نماز اینقدر تغییر کرده بودم یا خدایی نکرده وحشتناک شده بودم؟! خیر سرمون نماز می خونیم! یه چیز دیگه: چندوقتیه که وقتی میخواد بخوابه باید براش لالائی بخو...
8 اسفند 1391

پراکنده از عکسهای پارسا

اینا یه سری از عکسای قدیمی پارساست که همه رو با هم تو این پست گذاشتم. موضوع ندارن   اینجا تالار میلاد نوره اراکه و پارسا یکسال و سه ماهشه(عروسی دائی علیه)   اینا یه سری از عکسای قدیمی پارساست که همه رو با هم تو این پست گذاشتم. موضوع ندارن   اینجا تالار میلاد نور اراکه و پارسا یکسال و سه ماهشه(عروسی دائی علیه)     اینجام همون تالاره اما سه ماه بعدش     28 صفر(عباس آباد)   بدون شرح         انگار مجبوره که هم کلاه بذاره هم عینک آفتابی بزنه!!!والاااا   لااقل...
6 اسفند 1391

مسابقه

من و وروجکام از طرف دوست عزیزمون شایان و مامانش به یه مسابقه دعوت شدیم.مرسی که ما رو به این مسابقه دعوت کردید. ببخشید که دیر شد. به این شکل که هدفمون رو از ساختن این وبلاگ بیان کنیم و بعد 3 تا از دوستای خوبمون رو دعوت کنیم. هدف من از ساختن این وبلاگ نوشتن لحظه لحظه های شیرین کودکی پسرهای گلم بود تا وقتی واسه خودشون مردی شدن یه جائی باشه که اونا رو به دوران کودکیشون برگردونه. و صد البته پیدا کردن دوستای خوب و مهربونی که توی این مدت کوتاه به شدت بهشون علاقمند و وابسته شدم و از دوستی باهاشون خیلی خوشحالم. دوستائی که من به مسابقه دعوت کردم: مامان ستاره مامان محمدطاها مامان امیررضا ...
6 اسفند 1391

شروع 6 ماهگی پوریا

گل پسرم 5 ماهگیت مبارک             ماهگیت مبارک امروز پوریای عزیزم 5 ماهش تموم شد و رفت توی 6 ماه. قربونش بره مامان. نمی دونید چقدر شیرین شده! چند روزه یاد گرفته که برگرده. بلافاصله بعد خوابوندن برمی گرده و سرشو می گیره بالا و خیلی ملیح می خنده، اما برای سینه خیز رفتن تلاشی نمی کنه تنبل! اما پاشو بلند میکنه و سعی می کنه با دستش پاشو بگیره اما نمیتونه  اگه یه شی هم بگیریم جلوش دستشو میاره جلو که بگیردش اما جهت یابیش هنوز درست نیست  البته ناگفته نماند مدام باید بغل باشه، تازگیا بغل باباشم قبول نداره!!! فقط بغل خودم ...
4 اسفند 1391

یه خبر خوب برای من

جیغ سوت کف هوراااااااااا لی لی لی لی لی لی لی لی لی لی خوشحالممممممممممم (با ریتم آهنگ شهرام کاشانی بخونید) آخه که مرخصی زایمان شده 9 ماه دیشب که از تلویزیون شنیدم مرخصی زایمان شده نه ماه نمیدونیییییییید چقددددددد خوشحال شدم آخه نمیدونید که استرس سرکار رفتن بعد عید چقدر واسم زجرآور شده بود! همش فکر می کردم پوریا رو چکار کنم؟ آخرش به این نتیجه رسیدم که با خودم ببرمش.آخه از 6 صبح تا 3 عصر زمان زیادیه. از اون طرفم از اراک تا تفرش رفتن خودش مصیبتیه! اما حالا که خدارو شکر مرخصی شده نه ماه کلی از مشکلاتم کم میشه.تا مهر آینده هم خدا بزرگه دستشون درد نکنه. اینم به افتخارشون فقط دعا کنید هرچه زودتر قطعی بشه و بخشن...
3 اسفند 1391

حکایت پنجشنبه و جمعه های ما!

چهارشنبه که میشه مربی پارسا کتاب کار و دفتر و چیزای دیگه رو میده میارن خونه تا انجامشون بدیم. مصیبتی شده این نقاشی کشیدنا و کاردستی درست کردنا! گاهی فکر می کنم بد نبود یه کم نقاشی کشیدن بلد بودم! حالا می فهمم وقتی دبستانی بودم معلم می گفت خودتون نقاشی بکشید نندازید روی الگو، ندید خواهر برادراتون بکشن و ... بندگان خدا هی جلز ولز می کردن اما کو گوش شنوا! اونا فکر الانمونو می کردن.احیانا خودشون تجربه داشتن! اینام یه سری از عکسای این فعالیتا که با کمک پازسا انجام میشه:   چهارشنبه که میشه مربی پارسا کتاب کار و دفتر و چیزای دیگه رو میده میارن خونه تا انجامشون بدیم. مصیبتی شده این نقاشی کشیدنا و کار...
1 اسفند 1391
1